نقدی بر ’’شعر بانو‘‘
ساختار شعر بانو از سه بند سه سطری تشکیل شده و در مجموع نه سطر است.
به مانند سلسله مراتب فرشتگان دیونوسیوس:” کمال در کمال، نظم در نظم، واحد در واحد.”۱ تکرار عدد مقدس سه در ضریب خودش که این تقدس را سه برابر کرده است.
سهگانه بانو، کودکان و بنگبنگ شعر را آهنگین و ریتمیک میکند به مانند سرودههای مقدس در ادیان. در سطر دوم نیز به کلمه خدا فقط یکبار اشاره شده است.
کلمه بانو که به تنهایی در ابتدای هر بند در سطری جدا قرار گرفته به مانند فرشته نگهبانی در سطرهای ۱، ۳ و ۹ نظاره جهان هستی است. کلمه کودکان در چنگال سایر کلمات در سطرهای ۲، ۵ و۸ گفتار آمده است و سرانجام کلمه بنگبنگ در سطرهای ۳، ۶ و۹ در انتهای بندها و در پایان همه چیز آمده است گویی عظمتی را که کلمه بانو در ابتدای بندها ایجاد میکند در انتهای بندها با صدای مهیب به پایان میرساند. بنگبنگ صدای نابودی همه چیز است: صدای جنگ، صدای گلوله، صدای ویرانی، اما آنچه در این بین قربانی همه این جنگهاست بیدفاعترین، ضعیفترین و معصومترین قشر افراد یعنی کودکان هستند آنان نه تنها قربانیان جنگ و خشونت بلکه اولین قربانیان تغییرات اقلیمی، کم آبی، فقر و گرسنگی نیز هستند. در چنین شرایطی سرنوشت حتمی کودکان مرگ است و این تنها مرگ است که قادر به رهایی کودکان از رنج زیستن است.
راوی شعر بزرگبانوی مرگ را مخاطب قرار میدهد و سهبار از او میخواهد که در کار خود جدیتر باشد و به کمک کودکان بشتابد و آنان را به خدا برساند.
شاید مرگ برای کودکان جنگزده، آواره و کودکان کار نوعی آسایش و رهایی از رنج این جهانی باشد. از او میخواهد تا همچون مادری مهربان این کودکان تشنه و گرسنه و خسته را که منتظر پستانهای پر شیر او هستند در آغوش گیرد و شیرمست کند.
۱. فرهنگ نمادها ژان شوالیه، آلن گربران ت. سودابه فضائلی جلد ۵ چاپ ۱۳۷۹