نقد شعر ’’جام جهان نما‘‘
یکی از شعرهای تاملبرانگیز و عمیق مجموعه اشعار کارناوال که به قربانیان بحران کرونا تقدیم شده است، شعر کوتاه جام جهاننما ست. این شعر با زبانی سلیس و روان توجه خواننده را به رابطه اساسی بین انسان و بحرانهای پیشروی او جلب میکند. شعر “صحنه نمایش مرگ و زندگی” است که بازیگر اصلی صحنه ما انسانها هستیم و اکنون خود در گرداب بحرانهایی که در طول تاریخ ایجاد کردهایم گرفتار آمدهایم.
“او که بود؟/ چگونه با بحران برآمده بود؟/چگونه بحران دیروز به بحران امروز پیوسته بود/…؟ شعر از “خودخواهی خرد و کلان” ما میگوید و اینکه تفاوتهای ما در “ژرفای خودخواهی” ماست، اما شاید همه مثل هم مقصر نباشیم “هر که دستش گشادهتر گناهش فربهتر”.
متن شعر جامِ جهاننما
در بحران از پی کسی جستوجو میکنیم که در بحرانِ پیشین مرده است
لَختی بعد از پدر
لَختی قبل از مادر
مادری که تنها او را زاده بود
نه از بهرِ بحران
که دفن قربانیانِ بحران
در گورهای دستهجمعی
و خود بیگور
او که بود؟
چگونه با بحران برآمده بود؟
چگونه بحرانِ دیروز به بحرانِ امروز پیوسته بود
با تفاوتی که میداند
هزاران، میلیونها یا …؟
تفاوت نه در تعداد جنازهها
که در ژرفای خودخواهیست
خودخواهیِ خُرد، کلان
که چون گرد آید گناهی بادکرده را ماند
با همه هیبتش
و سهمِ ما هر کدام
هر که دستش گشادهتر گناهش فربهتر
گناه چیست؟
در جامِ جهاننما خود را بنگرید
چه میبینید؟
شاید جنازههای همانند
جنازه جمادها، نباتها، حیوانها، انسانها
بر صحنهی نمایشِ مرگ و زندگی
بی یکی نمایشنامهنویس
که بیاید، برود
از پایان به آغاز
آغاز گاه از پایان میآغازد
بر پرده خاکستری
و مادری که از خاکستر برمیآید
با موشهای جونده
سوسکهای سُراینده.